"قیاس اقترانی شرطی" عنوان نظریه ای است که ابن سینا ارائه کرده است و خلاصه آن بدین شرح است که اولا علاوه بر قضایای حملی، قضایای شرطی را نیز می توان متصف به کلیت و جزئیت و سلب وایجاب کرد؛ ثانیا صورتهای متعددی از قیاس شرطی را نیز بر اساس آن می توان طراحی کرد.
بنیادهای اولیه چنین نظریه ای اگر چه در آثار منطقیون رواقی- مگاری دیده می شود، تأسیس یک نظام منطقی منسجم در این باب بنا به تصریح خود ابن سینا هیچ سابقه ای در دوره های پیشین نداشته است.
در مقاله حاضر مؤلف با الهام از منطق زمان جدید می کوشد ضمن مطالعه تحقیقات نیکلاس رشر منطقدان مشهور آلمانی در این باب، فرمول بندی و نمادگذاری مورد نظر خویش را ارائه نماید و نحوه بسط و توسعه فرمول بندی مزبور را در ساختار قیاس اقترانی شرطی نشان دهد.